خطبه ۲ نهج البلاغه

Picture of مدیر سایت
مدیر سایت

این یک متن آزمایشی است.

The-Sermon-2-of-Nahj-al-Balagha

ترجمه محمد دشتی

و من خطبه له (علیه السلام) بعد انصرافه من صفین و فیها حال الناس قبل البعثه و صفه آل النبی ثم صفه قوم آخرین.

أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِیَتِهِ وَ أَسْتَعِینُهُ فَاقَهً إِلَى کِفَایَتِهِ. إِنَّهُ لَا یَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ وَ لَا یَئِلُ مَنْ عَادَاهُ وَ لَا یَفْتَقِرُ مَنْ کَفَاهُ فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزِنَ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ شَهَادَهً مُمْتَحَناً إِخْلَاصُهَا مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا نَتَمَسَّکُ بِهَا أَبَداً مَا أَبْقَانَا وَ نَدَّخِرُهَا لِأَهَاوِیلِ مَا یَلْقَانَا فَإِنَّهَا عَزِیمَهُ الْإِیمَانِ وَ فَاتِحَهُ الْإِحْسَانِ وَ مَرْضَاهُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَهُ الشَّیْطَانِ.

۱ –  ستایش پروردگار 

ستایش مى کنم خداوند او را، براى تکمیل نعمت هاى او و تسلیم بودن برابر بزرگى او و ایمن ماندن از نافرمانى او. و در رفع نیازها از او یارى مى طلبم زیرا آن کس را که خدا هدایت کند، هرگز گمراه نگردد، و آن را که خدا دشمن دارد، هرگز نجات نیابد و هر آن کس را که خداوند بى نیاز گرداند، نیازمند نخواهد شد. پس ستایش خداوند گران سنگ ترین چیز است، و برترین گنجى است که ارزش ذخیره شدن دارد.

و گواهى مى دهم که جز خداى یکتاى بى شریک، معبودى نیست، شهادتى که اخلاص آن آزموده و پاکى و خلوص آن را باور داریم و تا زنده ایم بر این باور استواریم، و آن را براى صحنه هاى هولناک روز قیامت ذخیره مى کنیم، زیرا شهادت به یگانگى خدا، نشانه استوارى ایمان، باز کننده درهاى احسان، مایه خشنودى خداى رحمان، و دور کننده شیطان است. 

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْکِتَابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّیَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادِعِ إِزَاحَهً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَیِّنَاتِ وَ تَحْذِیراً بِالْآیَاتِ وَ تَخْوِیفاً بِالْمَثُلَاتِ.

۲ – ویژگى هاى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله

و شهادت مى دهم که محمّد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دینى آشکار، و نشانه اى پایدار و قرآنى نوشته شده و استوار و نورى درخشان و چراغى تابان و فرمانى آشکار کننده فرستاد تا شک و تردیدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال کند، و با آیات الهى مردم را پرهیز دهد، و از کیفرهاى الهى بترساند.

وَ النَّاسُ فِی فِتَنٍ انْجَذَمَ فِیهَا حَبْلُ الدِّینِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِی الْیَقِینِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِیَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِیَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّیْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِیمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَکَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ‏ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُکُهُ أَطَاعُوا الشَّیْطَانَ فَسَلَکُوا مَسَالِکَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِی فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِکِهَا فَهُمْ فِیهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِی خَیْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِیرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ کُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُکْرَمٌ.

۳ – شناخت عصر جاهلیّت

خدا پیامبر اسلام را زمانى فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته هاى دین پاره شده و ستون هاى ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراکنده بود، راه رهایى دشوار و پناهگاهى وجود نداشت، چراغ هدایت بى نور، و کور دلى همگان را فرا گرفته بود. 

خداى رحمان معصیت مى شد و شیطان یارى مى گردید، ایمان بدون یاور مانده و ستون هاى آن ویران گردیده و نشانه هاى آن انکار شده، راه هاى آن ویران و جاده هاى آن کهنه و فراموش گردیده بود.

مردم جاهلى شیطان را اطاعت مى کردند و به راه هاى او مى رفتند و در آبشخور شیطان سیراب مى شدند. با دست مردم جاهلیت، نشانه هاى شیطان، آشکار و پرچم او بر افراشته گردید.

فتنه ها، مردم را لگد مال کرده و با سم هاى محکم خود نابودشان کرده و پا بر جا ایستاده بود. امّا مردم حیران و سرگردان، بى خبر و فریب خورده، در کنار بهترین خانه (کعبه) و بدترین همسایگان (بت پرستان) زندگى مى کردند. خواب آنها بیدارى، و سرمه چشم آنها اشک بود، در سرزمینى که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامى بود. 

آل النبی علیه الصلاه و السلام‏:

هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَیْبَهُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِینِهِ بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ.‏

۴ – ویژگى‏ هاى اهل بیت علیهم السّلام 

عترت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم جایگاه اسرار خداوندى و پناهگاه فرمان الهى و مخزن علم خدا و مرجع احکام اسلامى، و نگهبان کتاب‏هاى آسمانى و کوه‏هاى همیشه استوار دین خدایند خدا به وسیله اهل بیت علیهم السّلام پشت خمیده دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت. 

وَ مِنْهَا [فِی الْمُنَافِقِینَ‏] یَعْنِی قَوْماً آخَرِینَ‏:

زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ. لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ أَحَدٌ وَ لَا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً. هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ. إِلَیْهِمْ یَفِی‏ءُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَایَهِ وَ فِیهِمُ الْوَصِیَّهُ وَ الْوِرَاثَهُ. الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ.

۵ – سیماى فاسدان 

برابر فاسدانى که تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فریب آبیارى کردند، و محصول آن را که جز عذاب و بدبختى نبود برداشتند 

۶ – جایگاه آل محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم 

کسى را با خاندان رسالت نمى‏ شود مقایسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم اساس دین، و ستون‏هاى استوار یقین مى‏باشند. شتاب کننده، باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد زیرا ویژگى‏هاى حقّ ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت، به آنها تعلّق دارد.

هم اکنون (که خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهى که از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *