زندگی نامه امام جعفر صادق علیه السلام

Picture of مدیر سایت
مدیر سایت

این یک متن آزمایشی است.

1

جعفر بن محمد معروف به‌ امام جعفر صادق(ع) (۸۳-۱۴۸ق) ششمین امام شیعیان دوازده‌امامی بعد از پدرش امام باقر(ع) است. وی به مدت ۳۴ سال (۱۱۴ تا ۱۴۸ق) امامت شیعیان را بر عهده داشت که با خلافت پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و دو خلیفه نخست عباسی سفاح و منصور دوانیقی هم‌زمان بود. امام صادق(ع) به جهت ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر امامان شیعه داشت. شمار شاگردان و راویان او را ۴۰۰۰ نفر دانسته‌اند. بیشتر روایات اهل‌بیت(ع)، از امام صادق(ع) است و از این‌رو مذهب شیعه امامیه را مذهب جعفری نیز می‌خوانند.

امام صادق(ع) در میان پیشوایان فقهی اهل‌سنت نیز جایگاه بالایی دارد. ابوحنیفه و مالک بن اَنَس از او روایت کرده‌اند. ابوحنیفه او را عالم‌ترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.

امام صادق(ع) با وجود ضعف حکومت اموی و درخواست شیعیان، برضد حکومت قیام نکرد. او درخواست‌های ابومسلم خراسانی و ابوسلمه را برای برعهده‌گرفتن خلافت رد کرد. امام صادق(ع) در قیام عمویش زید بن علی شرکت نکرد و شیعیان را نیز از قیام پرهیز می‌داد؛ بااین‌همه روابط حسنه‌ای با حاکمان زمان خود نداشت. وی به جهت فشارهای سیاسی حکومت‌های اموی و عباسی از روش تقیه استفاده می‌کرد و به یارانش نیز چنین توصیه می‌کرد.

امام صادق(ع) به‌منظور ارتباط بیشتر با شیعیان، پاسخ به سؤالات شرعی آنها، دریافت وجوه شرعی و رسیدگی به مشکلات شیعیان، سازمان وکالت را تشکیل داد. فعالیت این سازمان در زمان امامان بعد گسترش پیدا کرد و در غیبت صغرا به اوج رسید. در زمان او فعالیت غالیان گسترش یافت. ایشان با اندیشه غُلُوّ برخورد و غالیان را کافر و مشرک معرفی کرد.

در برخی منابع آمده است امام صادق(ع) به علت احضار حکومت، به عراق سفر کرده و به کربلا، نجف و کوفه رفته است. وی قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. برخی از علمای شیعه معتقدند که امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت شهید شده است. برطبق منابع روایی شیعه، وی امام کاظم(ع) را به عنوان امام بعد از خود به اصحابش شناسانده بود؛ اما به‌منظور حفظ جان وی، پنج نفر، از جمله منصور عباسی را وصی خود معرفی کرد. پس از شهادت امام صادق(ع) فرقه‌های مختلفی در شیعه شکل گرفت که اسماعیلیه، فَطَحیه و ناووسیه از آن جمله‌اند.

از هشتصد کتاب درباره امام صادق(ع) نام برده‌اند که کتاب‌های اخبار الصادق مع ابی‌حنیفه و اخبار الصادق مع المنصور از محمد بن وهبان دبیلی (قرن ۴ق) از قدیمی‌ترین آنها است. برخی دیگر از کتاب‌ها درباره امام صادق(ع) عبارت است از: زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع) نوشته سید جعفر شهیدی، الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه نوشته اسد حیدر، پیشوای صادق از سیدعلی خامنه‌ای و موسوعه الامام الصادق، تألیف باقر شریف قَرَشی.

جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب(ع)، ششمین امام شیعیان دوازده‌امامی است. مذهب اسماعیلیه، ایشان را پنجمین امام خود می‌داند. پدر او امام محمد باقر(ع) و مادرش ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابی‌بکر پسر محمد بن ابی‌بکر بود. در کتاب کشف الغمه از عبدالعزیز بن اَخضر جَنابِذی از علمای اهل‌سنت نقل شده، از آنجا که نسب مادر امام صادق(ع) هم از جانب پدر و هم از جانب مادر به ابوبکر می‌رسید، امام صادق(ع) گفته است: «لَقَدْ وَلَدَنِی أَبُوبَکْرٍ مَرَّتَیْن‏»؛ من دو بار از ابوبکر متولد شده‌ام. اما علامه مجلسی از کتاب احقاق‌الحق شوشتری نقل کرده که این روایت جعلی است.

کنیه مشهور امام صادق(ع)، اباعبدالله (ناظر به دومین فرزندش عبدالله اَفطَح) است. از او با کنیه‌های ابواسماعیل (ناظر به فرزندش، اسماعیل) و ابوموسی (ناظر به دیگر فرزندش امام موسی کاظم(ع)) نیز نام برده‌اند.

مشهورترین لقب او «صادق» است. برطبق روایات، پیامبر اسلام(ص) این لقب را به او داده است تا از جعفر کَذّاب تمایز یابد؛ اما برخی گفته‌اند امام صادق(ع) به جهت پرهیز از شرکت در قیام‌های عصر خود، صادق لقب گرفته است؛ چرا که در آن زمان به کسی که مردم را گرد خود جمع و به قیام بر ضد حکومت تحریک می‌کرد، کذّاب (دروغگو) می‌گفتند. در همان دوران ائمه این لقب برای امام صادق(ع) به کار می‌رفته است.

براساس گزارش ابن‌شهرآشوب مازندرانی در مناقب لقب صادق را منصور عباسی زمانی به امام صادق(ع) داد که پیشگویی حضرت درباره آشکار شدن قبر امام علی(ع) تحقق یافت و نیزگفته شده که او صادق لقب یافته چون هیچ لغزش و کجی و ناراستی در او دیده نشده است. به نقل از دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، برخی از علمای اهل‌سنت چون مالک بن انس، احمد بن حنبل و جاحظ نیز از او با این لقب نام برده‌اند.

    زندگی‌نامه

امام صادق(ع) در ۱۷ ربیع‌الاول سال ۸۳ق در مدینه به دنیا آمد و در سال ۱۴۸ق در ۶۵ سالگی همان‌جا به شهادت رسید. برخی ولادتش را در سال ۸۰ق نوشته‌اند. همچنین ابن‌قتیبه دینوری وفاتش را در سال ۱۴۶ق ثبت کرده است که آن را خطای در ضبط می‌دانند. درخصوص روز و ماه شهادت امام صادق(ع) اختلاف‌نظر وجود دارد. دیدگاه مشهور علمای متقدم شیعه این است که وی در ماه شوال به شهادت رسیده است؛ اما در منابع متقدم روز شهادت نیامده است.

طبرسی در کتاب تاج الموالید و شیخ عباس قمی در وقایع الایام، و شوشتری در کتاب رساله فی تواریخ النبی و الآل روز شهادت او را ۲۵ شوال دانسته‌اند. در مقابلِ دیدگاه مشهور، طبرسی در اعلام الوری و علامه مجلسی در بحار الانوار به نقل از کتاب مصباح کفعمی شهادت امام صادق(ع) را در ۱۵ رجب گزارش کرده‌اند؛ اما محققانِ کتاب بحار الانوار این مطلب را در کتاب مصباح نیافته‌اند. شیخ عباس قمی بدون ذکر منبع وفات امام صادق(ع) در نیمه رجب را نقل کرده است.

همسران و فرزندان

شیخ مفید برای امام صادق(ع) ده فرزند و چند همسر برشمرده است: در پاره ای از منابع به نقل از امام کاظم(ع) به دختر دیگری برای امام صادق(ع) به نام حکیمه یا حلیمه اشاره شده است.

۱ – حمیده دختر صاعد یا صالح  

فرزندان: امام کاظم(ع)، اسحاق و محمد

توضیح: امام کاظم(ع) هفتمین امام شیعیان امامیه است.

۲ – فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین(ع)

فرزندان: اسماعیل، عبدالله افطح و ام فروه  

توضیح: عبدالله پس از درگذشت پدر ادعای امامت کرد و پیروان او فطحیه نام گرفتند. اسماعیل در زمان حیات امام صادق(ع) درگذشت ولی عده‌ای مرگ او را نپذیرفتند و فرقه اسماعیلیه را تشکیل دادند.

۳ – همسران دیگر

فرزندان: عباس، علی، اسماء و فاطمه

توضیح: به گفته شیخ مفید هر یک از این فرزندان از یک کنیز (ام ولد) بوده است.

دوران امامت

حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی‌امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی هم‌زمان بود. او در سفر امام باقر به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود. در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند. در این دوران حکومت بنی‌امیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنی‌عباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومت‌ها فرصت مناسبی برای امام صادق(ع) جهت انجام فعالیت‌های علمی فراهم کرد. البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنی‌امیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق(ع) و پیروانش وجود داشت.

نصوص امامت

از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین می‌شود و از راه‌های شناخت او، نَصّ (تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است. کلینی در کتاب الکافی هشت روایت را به منظور اثبات امامت امام صادق(ع) نقل کرده است.[۳۵]

سازمان وکالت

به عللی چون پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف اسلامی، دشواربودن ارتباط با شیعیان به علت فشارهای سیاسی و عدم دسترسی شیعیان به امام صادق(ع)، وی مجموعه‌ای از نمایندگان را در مناطق مختلف اسلامی تعیین کرد که از آن با نام سازمان وکالت یاد می‌شود. این سازمان وظایفی چون دریافت وجوه شرعی مانند خمس، زکات، نذر و هدایای شیعیان و تحویل آنها به امام، رسیدگی به مشکلات شیعیان، ایجاد ارتباط میان ائمه و شیعیان و پاسخ به سؤالات شرعی آنها را برعهده داشت. سازمان وکالت در زمان ائمه بعد گسترش یافت و در غیبت صغرا به وسیله چهار نائب امام زمان به اوج رسید و با آغاز دوره غیبت کبرای امام زمان و مرگ وکیل چهارم او علی بن محمد سمری پایان یافت.

برخورد با غالیان

در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فعالیت غُلات، افزایش یافت. آنها مقامی رُبوبی برای ائمه قائل بودند یا آنها را پیامبر می‌دانستند. امام صادق(ع) اندیشه غُلُوّ را به شدت رد و مردم را از همنشینی با غالیان نهی می‌کردند. و آنان را فاسق و کافر و مشرک می‌دانستند.

در حدیثی از وی در خصوص غالیان به شیعیان توصیه شده است: «با آنها همنشینی نکنید، غذا نخورید، نیاشامید و مصافحه نکنید.» امام صادق(ع) درخصوص جوانان به شیعیان چنین هشدار داد: «مراقب باشید غُلات (غالیان)، جوانانتان را فاسد نکنند. آنها بدترین دشمنان خدا هستند؛ خدا را کوچک می‌کنند و برای بندگان خدا رُبوبیّت قائل می‌شوند.»

فعالیت علمی

در دوران امامت امام صادق(ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحث‌های علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت. این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از ائمه دوازده‌گانه وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند. فضای باز علمی سبب شد از امام صادق(ع) روایات فراوانی در زمینه‌های گوناگونِ فقه، کلام و… نقل شود. به گفته ابن‌حَجَر هیتمی از علمای اهل‌سنت، مردم از او دانش‌های فراوان نقل می‌کردند و آوازه او به همه جا رسیده بود. ابوبحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود. حسن بن علی وَشّاء هم گفته است که نهصد نفر را در مسجد کوفه دیده است که از امام صادق(ع) حدیث نقل می‌کردند. سید محمدحسین تهرانی معتقد است که پس از رحلت پیامبر(ص) و حوادث تلخی که در رابطه با تحریف حقیقت اسلام و انحراف آن از مکتب اهل‌بیت(ع) رخ داد جامعه مسلمانان نیاز به دو شوک و نهضت داشت یک شوک عملی به منظور بیدار ساختن امت که توسط امام حسین(ع) و نهضت او صورت گرفت و دیگری شوک علمی برای احیای معارف قرآن و دین که توسط امام صادق(ع) انجام شد.

مذهب جعفری

در میان امامان شیعه، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است. وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اِربِلی شمار روایت‌کنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است. به گفته ابان بن تغلب شیعیان هرگاه در سخن پیامبر(ص) اختلاف‌نظر پیدا می‌کردند، به سخن حضرت علی(ع) تمسک می‌کردند و آنگاه که در سخن علی(ع) اختلاف‌نظر داشتند، به سخن امام صادق(ع) رجوع می‌کردند. به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق(ع)، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز می‌خوانند. امروزه امام صادق(ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است.

در سال ۱۳۷۸ق، شیخ شَلتوت رئیس دانشگاه الأزهر در مصر، در پی مکاتباتی با آیت الله بروجردی، مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی جایز شمرد.

مناظرات و گفتگوهای علمی

در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است. در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق(ع) در حضور وی در زمینه‌ای که تخصص داشته‌اند، با دیگران مناظره کرده‌اند. در این جلسات امام صادق(ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است. برای مثال در گفتگو با عالمی از اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق(ع) را داشت، امام از هشام بن سالم خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند. همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینه‌ای که می‌خواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه قرآن با حُمران بن اَعیَن، در زمینه ادبیات عربی با ابان بن تغلب، در فقه با زُراره و در کلام با مؤمن الطاق و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.

احمد بن علی طبرسی در کتاب الاحتجاج مجموعه‌ای از مناظرات امام صادق(ع) را گرد آورده است که برخی از آنها عبارت است از:

    مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا

    مناظره با ابوشاکر دَیصانی، درباره وجود خدا

    مناظره با ابن‌ابی‌العوجاء درباره وجود خدا

    مناظره با ابن‌ابی‌العوجاء درباره حدوث عالَم

    مناظره‌ای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی

    مناظره با ابوحنیفه درباره شیوه استنباط احکام فقهی، به‌ویژه قیاس

    مناظره با برخی از علماء معتزله درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی

سیره سیاسی

حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی‌امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سفاح و منصور دوانیقی هم‌زمان بود. او در سفر امام باقر(ع) به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود. در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفای عباسی حکومت کردند.

دوری از قیام مسلحانه

به‌رغم آنکه امامت امام صادق(ع) با ضعف و فروپاشی امویان همراه بود، وی از درگیری‌های نظامی و سیاسی دوری جست و حتی دعوت به خلافت را نپذیرفت. شهرستانی در الملل والنحل گزارش کرده است که ابومسلم خراسانی پس از مرگ ابراهیم امام، در نامه‌ای امام صادق(ع) را شایسته‌ترین فرد برای خلافت خواند و از او دعوت کرد تا خلافت را بپذیرد؛ اما امام صادق(ع) در پاسخ نوشت: «نه تو از یاران من هستی و نه زمانه، زمانه من است». او پاسخ دعوت ابوسلمه برای خلافت را نیز با سوزاندن نامه‌اش داد. وی همچنین در قیام‌هایی که بر ضد حکومت روی داد، از جمله قیام عمویش زید بن علی، شرکت نکرد. بر طبق حدیثی، امام صادق(ع) نبود یاران راستین را علت خودداری از قیام شمرده است. در برخی روایات حضرت تعداد ۱۷ نفر و گاه پنج نفر را برای قیام کافی دانسته است و در برابر اصرار برخی از یاران برای قیام به آنها می‌فرمود ما بهتر از شما و دیگران می‌دانیم که چه زمانی و چه وظیفه‌ای داریم.

    اختلاف با عبدالله بن حسن مثنی

در سال‌های پایانی حکومت بنی‌امیه، گروهی از بنی‌هاشم از جمله عبدالله بن حسن مثنی و پسرانش و سفاح و منصور در ابواء جمع شدند تا برای قیام برضد حکومت، با یکی از خودشان بیعت کنند. در این جلسه عبدالله پسرش، محمد را مهدی معرفی کرد و از حاضران خواست با او بیعت کنند.

امام صادق(ع) وقتی از این داستان مطلع شد، گفت: پسر تو مهدی نیست و اکنون نیز هنگام ظهور مهدی نیست. عبدالله از سخنان وی خشمگین شد و او را به حسادت متهم کرد. امام صادق(ع) قسم خورد که از روی حسادت سخن نمی‌گوید و گفت که پسران او کشته می‌شوند و خلافت به سَفّاح و منصور می‌رسد. رسول جعفریان ریشه اختلاف میان فرزندان امام حسن(ع) و فرزندان امام حسین(ع) را همین داستان دانسته است.

رابطه با حاکمان

با وجود دوری امام صادق(ع) از قیام مسلحانه برضد حکومت‌ها، وی روابط حسنه‌ای با حاکمان زمان خود نداشته است. زمانی که همراه پدرش، امام محمد باقر(ع) به حج رفته بود، در مراسم حج، اهل‌بیت(ع) را برگزیدگان خدا معرفی و به دشمنی خلیفه هشام بن عبدالملک با اهل‌بیت(ع) اشاره کرد. وی در پاسخ به منصور دوانیقی که از او خواست مانند دیگر مردم نزد او برود، نوشت: ما چیزی نداریم که به جهت آن از تو بترسیم و تو چیزی از امور اخروی نداری که ما به جهت آن به تو امیدوار باشیم و نه تو در نعمتی هستی که ما آن را به تو تبریک گوییم و نه باور داری که در مصیبتی هستی که آن را به تو تسلیت گوییم. پس چرا نزد تو بیاییم؟!

آتش زدن خانه امام صادق(ع)

بنابر روایتی از کتاب الکافی، حسن بن زید والی مکه و مدینه بود، به دستور منصور عباسی، خانه امام صادق(ع) را آتش زد. طبق این روایت در این آتش‌سوزی در و دهلیز خانه امام(ع) در آتش سوخت و امام(ع) در حالی که از میان آتش عبور می‌کرد، از خانه خارج شد و گفت:

        من فرزند اَعراق الثَّرَی (لقب حضرت اسماعیل؛ به معنای کسی که فرزندان و نسلش مانند رگ وریشه در زمین پراکنده‌اند) هستم. من فرزند ابراهیم خلیل‌الله هستم.

البته به گزارش تاریخ طبری، منصور در سال ۱۵۰ق یعنی دو سال پس از شهادت امام صادق(ع)، حسن بن زید را حکمران مدینه کرده است.

به‌کارگیری شیوه تقیه

به‌جز دهه سومِ قرن دوم قمری که با فروپاشی خلافت بنی‌امیه هم‌زمان بود، خلفای اموی و عباسی همواره فعالیت‌های امام صادق(ع) و یارانش را زیر نظر داشتند. فشارهای سیاسی در اواخر زندگی امام صادق(ع) بیش از پیش شد. طبق برخی روایات مأموران منصور دوانیقی کسانی را که با شیعیان امام صادق(ع) در ارتباط بودند، شناسایی می‌کردند و گردن می‌زدند. ازاین‌رو امام صادق(ع) و یارانش از روش تقیه استفاده می‌کردند.

بنا بر روایتی که از امام صادق در الکافی نقل شده است آن حضرت در روزی که برای مردم یوم‌الشک بود و حضرت آن روز را اول ماه رمضان می‌دانست به درخواست سفاح خلیفه وقت از باب تقیه غذا خورد و در پاسخ فردی که به او اعتراض کرد که آیا روزی را که مُسَلَّماً از ماه رمضان است روزه خودت را می‌شکنی و غذا می‌خوری؟!» گفت «آری سوگند به خدا اگر من یک روز روزه ماه رمضان را بخورم نزد من پسندیده‌تر است از آنکه گردنم زده شود!» امام صادق(ع) به سفیان ثوری که به دیدار او آمده بود، توصیه کرد به جهت آنکه هر دوی آنها را حکومت تحت‌نظر گرفته است، برود. در حدیث دیگری امام صادق(ع) از اَبان بن تغلب خواسته است که در پاسخ به پرسش‌های فقهی مردم، برای آنکه مشکلی پیش نیاید، دیدگاه‌های علمای اهل‌سنت را برایشان نقل کند. همچنین روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است که بر تقیه تأکید می‌کنند. در برخی از آنها تقیه در جایگاهی برابر با نماز قرار گرفته است. از نظر آیت‌الله خامنه‌ای، نمودارهای برجسته زندگی امام صادق(ع) عبارتند از:

    تببین و تبلیغ مسئله امامت به منظور نفی مستقیم و صریح حاکمان وقت و معرفی خود به عنوان امام و صاحب حق ولایت به مردم

    تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعه و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعه متمایزتر و صریح‌تر از دیگر امامان

    تشکیل و رهبری مخفیانه شبکه تبلیغاتی وسیع برای ترویج امامت آل‌علی(ع) و تبیین درست مسئله امامت؛ این شبکه در بسیاری از نقاط دوردست به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیت‌های چشمگیر و ثمربخشی درباره مسئله امامت عهده‌دار بود.

خصوصیات اخلاقی، کرامات و فضایل

در منابع روایی در زمینه ویژگی‌های اخلاقی امام صادق(ع) گزارش‌هایی از زهد، انفاق، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت قرآن آمده است. محمد بن طلحه، امام صادق(ع) را از بزرگترین افراد اهل‌بیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است. مالک بن انس از ائمه فقهی اهل‌سنت گفته است: در مدتی که پیش امام صادق(ع) می‌رفته، همیشه او را در یکی از سه حالت نمازخواندن، روزه‌داری و ذکرگفتن دیده است.

در کتاب بحارالانوار چنین آمده که امام صادق(ع) در پاسخ به درخواست فقیری، چهارصد درهم به او داد و چون سپاس‌گزاری او را دید، انگشترش را هم که ده هزار درهم می‌ارزید، به وی بخشید. روایت‌هایی نیز از انفاق‌های پنهانی امام صادق(ع) در دست است. به نوشته کتاب کافی، او شب‌ها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه می‌ریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر می‌برد و میان آنها تقسیم می‌کرد. ابوجعفر خثعمی نقل کرده است که امام صادق(ع) کیسه پولی را به او داد و از او خواست آن را به فردی از بنی‌هاشم بدهد و نگوید که چه کسی آن را فرستاده است. به گفته خثعمی هنگامی که آن فرد پول را گرفت، برای فرستنده آن دعا کرد و از امام صادق(ع) گله کرد که با وجود ثروتش چیزی به او نمی‌دهد. ابوعبدالله بلخی نیز نقل کرده است که روزی امام صادق(ع) به درخت نخل پوسیده‌ای خطاب کرد که ای نخلی که مطیع پروردگارت هستی از آنچه خداوند در تو قرار داده ما را اطعام کن، در آن حال از آن درخت خرماهای رنگارنگ بر ما بارید.

سفر به عراق

امام صادق(ع) در زمان حکومت سفّاح و نیز حکومت منصور دوانیقی به علت احضار حکومت، سفرهایی به عراق داشته است. او در این سفرها به کربلا، نجف، کوفه و حیره هم رفته است. محمد بن معروف هلالی نقل کرده است که در سفر امام صادق(ع) به حیره، مردم به شدت از او استقبال کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که تا چند روز به جهت ازدحام مردم، نتوانسته است امام را ملاقات کند.

محراب امام صادق(ع) در مسجد کوفه که در بخش شرقی مسجد، نزدیک قبر مسلم بن عقیل قرار دارد و محراب او در مسجد سهله از جمله یادگارهای وی در عراق است. امام صادق(ع) قبر امام حسین(ع) در کربلا را زیارت کرده است. در ساحل رود حسینیه در شهر کربلا، بنایی است که محرابی منسوب به امام صادق(ع) در آن قرار دارد.

    نشان‌دادن قبر حضرت علی(ع)

در برخی روایات از زیارت‌های امام صادق(ع) از قبر امام علی(ع) سخن آمده است. او قبر امام علی(ع) را که تا پیش از آن پنهان بود، به یارانش نشان داد. به گفته کلینی، وی روزی یزید بن عمرو بن طلحه را به مکانی میان حیره و نجف برد و قبر جدش حضرت امام علی(ع) را به او نشان داد. شیخ طوسی نیز نقل کرده است امام صادق(ع) نزد قبر امام علی(ع) آمد، نماز خواند و سپس مکان قبر را به یونس بن ظَبیان نشان داد.

شاگردان و راویان

شیخ طوسی در رجال خود از حدود ۳۲۰۰ راوی برای امام صادق(ع) نام می‌بَرد. شیخ مفید در کتاب الارشاد شمار راویان او را به چهار هزار نفر می‌رساند. گفته‌اند ابن‌عقده کتابی در خصوص راویان امام صادق(ع) داشته است که در آن نام ۴۰۰۰ راوی آمده است.

بیشتر نویسندگان اصول اربعمائه (اصول چهارصدگانه شیعه)، شاگردان امام صادق(ع) بوده‌اند. همچنین در مقایسه با دیگر ائمه، وی بیشترین شاگرد را از میان اصحاب اجماع داشته است که مورداعتمادترین راویان ائمه هستند. برخی از مشهورترین شاگردان امام صادق(ع) که جزو اصحاب اجماع هستند، عبارتند از:

    زُرارَه بن اَعین

    محمد بن مسلم

    بُرَید بن معاویه

    جَمیل بن دَرّاج

    عبدالله بن مُسکان

    عبدالله بن بُکَیر

    حَمّاد بن عثمان

    حماد بن عیسی

    اَبان بن عثمان

    ابو بصیر اسدی

    هشام بن سالم

    هشام بن حَکَم

از روایتی که کَشّی درباره مناظره شاگردان امام صادق(ع) نقل کرده است، به دست می‌آید که برخی شاگردان او در زمینه‌های خاصی تخصص داشته‌اند. طبق این روایت حُمران بن اَعیَن در علوم قرآنی، اَبان بن تغلب در ادبیات عرب، زُراره در فقه و مؤمن الطّاق و هِشام بن سالم در کلام تخصص داشته‌اند. برخی دیگر از شاگردان امام صادق(ع) که در زمینه کلام تخصص داشتند، عبارت‌اند از حُمران بن اَعیَن، قیس ماصِر و هشام بن حَکَم.

اهل سنت

برخی از علماء و ائمه فقهی اهل سنت، شاگردان امام صادق(ع) بوده‌اند. شیخ طوسی در رجال خود، ابوحنیفه را در شمار شاگردان و اصحاب امام نام برده است. ابن‌ابی‌الحدید معتزلی نیز او را از شاگردان امام صادق(ع) دانسته است. شیخ صدوق از مالک بن انس نقل کرده است که وی مدتی نزد امام صادق(ع) می‌رفته و از او حدیث می‌شنیده است. مالک بن انس در کتاب مُوَطَّأ از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده است.

ابن‌حجر هیتمی نوشته است عالمان بزرگ اهل‌سنت، چون ابوحنیفه، یحیی بن سعید، ابن‌جریح، مالک بن انس، سفیان بن عیینه، سفیان ثوری، شعبه بن الحجاج و ایوب سختیانی از امام صادق(ع) روایت کرده‌اند. در کتاب «الائمه الاربعه» هم حضور مالک بن انس در مدینه و استفاده از درس کسانی چون امام صادق(ع)، از عوامل رشد علمی او شمرده شده است.

احادیث مشهور

برخی از احادیث مشهور امام صادق(ع) به شرح زیر است:

    حدیث جنود عقل و جهل این حدیث گزارشی است از امام صادق(ع) به روایت سَماعه بن مهران درباره خلقت عقل و لشگریانی که خداوند به جهت جایگاه عقل و اطاعت و تسلیمش برای او قرار داده و نیز لشگریانی که برای جهل به عنوان نقطه مقابل عقل قرار داده است.

    حدیث حجّ: امام صادق(ع) کیفیّت حجّ پیامبر را از پدر خود روایت کرده است. این حدیث در منابع شیعه و سنی نقل شده است.

    حدیث توحید مُفَضَّل: حدیثی که امام صادق(ع) در چهار جلسه درباره مسائلی چون آفرینش جهان، خلقت انسان و شگفتی‌ها و حکمت‌های آنها به مفضل بن عُمر، املا کرده است.

    حدیث عِنوان بَصری: در این حدیث امام صادق(ع) پس از تعریف عبودیت، دستورالعمل‌هایی را در زمینه‌های ریاضت نفس، بردباری و علم، به شخصی به نام عِنوان بصری گفته است.

    مقبوله عُمَر بن حَنظَله: برخی از فقیهان شیعه، از این حدیث معیارهایی برای حل تعارض روایات به دست آورده‌اند. طرفداران نظریه ولایت فقیه نیز برای اثبات آن به این حدیث استناد می‌کنند.

    امام صادق علیه السلام: أَرْبَعَهٌ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ النَّارُ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ وَ النَّوْمُ الْقَلِیلُ مِنْهُ کَثِیرٌ وَ الْمَرَضُ الْقَلِیلُ مِنْهُ کَثِیرٌ وَ الْعَدَاوَهُ الْقَلِیلُ مِنْهَا کَثِیرٌ. چهار چیز است که اندک آن هم بسیار است: آتش، خواب، مرض و دشمنی. الخصال شیخ صدوق، ۱۳۶۲ش، ص۲۳۸

    صلاح زندگانی فردی و معاشرت اجتماعی، پیمانه پُری است که دو سومش زیرکی و یک سومش چشم‌پوشی است.

    ارباب‌گونه به عیوب دیگران ننگرید، بلکه چون بنده‌ای متواضع عیب‌های خود را وارسی کنید.

    مبادا با یکدیگر حسد ورزید، زیرا کفر و بی‌دینی از حسد برمی‌خیزد.

    برادران خود را با دو صفت امتحان کنید، که اگر آن دو صفت را داشتند به دوستی و رفاقت خود با آنها ادامه دهید و گرنه از آنان دوری کنید، دوری کنید، دوری کنید: ۱ ـ مراقبت بر نماز اول وقت. ۲ ـ نیکی به برادران چه در سختی و تنگدستی، چه در هنگام آسایش و گشایش.

دیدگاه اهل‌سنت

امام صادق(ع) نزد بزرگان اهل‌سنت جایگاه بالایی داشته است. ابوحنیفه از پیشوایان اهل سنت، امام صادق(ع) را فقیه‌ترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است. به نقل ابن‌شهرآشوب، مالک بن انس گفته است: از جهت فضل، علم و عبادت و ورع، هیچ چشم و گوشی برتر از جعفر بن محمد(ع) ندیده و نشنیده است. از نظر شهرستانی در کتاب الملل والنحل امام صادق(ع) «دارای علمی است کثیر و فراوان در امور دین، و دانش و درایتی کامل در حکمت، و زهد بلندمرتبه‌ای در دنیا، و وَرَع و خودداری تامّ و تمام از شهوات، که مدتی در مدینه اقامت کرد، و شیعیان و منتسبین به خود را از علم خود بهره‌مند ساخت و بر موالیان و خاصّان خود، اسرار علوم و مخفیّات دانش را إفاضه کرد. و او کسی است که در اقیانوس بیکران معرفت غرق بود و طمع در شطّ آب نداشت، و به أعلا ذِروه حقیقت ارتفاع یافته بود و از سقوط و نزول در درجات دنیوی ترس و واهمه نداشت.

به گفته ابن‌ابی‌الحدید، علمای اهل‌سنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، احمد بن حنبل و شافعی با واسطه یا بی‌واسطه شاگرد امام صادق(ع) بوده‌اند و ازاین‌رو فقه اهل‌سنت در فقه شیعه ریشه دارد. با این همه، در فقه اهل‌سنت، با وجود توجه فراوان به فقیهان معاصر امام صادق(ع) چون اوزاعی و سفیان ثوری، به دیدگاه‌های او توجه نشده است. برخی از علمای شیعه چون سید مرتضی بدین جهت به علمای اهل‌سنت انتقاد کرده‌اند.

شهادت

شیخ صدوق تصریح کرده است که امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت به شهادت رسیده است. ابن‌شهرآشوب نیز در مناقب و محمد بن جریر طبری سوم در دلائل الامامه نیز همین نظر را مطرح کرده‌اند. برای شهادت او به روایت والله ما منا الا مقتول شهید استناده شده است. در مقابل شیخ مفید معتقد است که دلیل قاطعی بر شهادت آن حضرت وجود ندارد. سید جعفر مرتضی عاملی تاریخ‌پژوه، سخن شیخ مفید را حمل بر تقیه کرده است. مدفن وی قبرستان بقیع در کنار قبر پدرش امام باقر و امام سجاد و امام حسن قرار دارد.

وصیت امام صادق

بنابر احادیث، امام صادق(ع) بارها امام کاظم(ع) را به عنوان امام بعد از خود به اصحاب خاصش معرفی کرده بود؛ اما به جهت سخت‌گیری‌های عباسیان و به منظور حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر، از جمله خلیفه عباسی را وصی خود معرفی کرد. ازاین‌رو برخی از اصحاب برجسته امام صادق(ع) مانند مؤمن طاق و هشام بن سالم نیز درباره جانشین امام صادق(ع) مردد بودند. آنان ابتدا سراغ عبدالله افطح رفتند و از او سؤالاتی پرسیدند؛ اما پاسخ‌های عبدالله آنها را قانع نکرد. سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخ‌های وی قانع شدند و امامت او را پذیرفتند.

انشعاب در شیعه

پس از شهادت امام صادق(ع) فرقه‌های مختلفی در شیعه به وجود آمد و هر گروه یکی از پسران او را امام شمردند. بیشتر شیعیان، امامت امام موسی کاظم(ع) را به عنوان امام هفتم پذیرفتند. گروهی از شیعیان، مرگ اسماعیل، پسر ارشد امام صادق(ع) را انکار کرده، او را شایسته امامت می‌دانستند. شماری از این گروه، که از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر اسماعیل، محمد را امام دانستند. این گروه به اسماعیلیه شهرت یافتند. برخی دیگر عبدالله اَفْطَح، دومین پسر امام صادق(ع)، را امام دانسته، به فَطَحیه مشهور شدند؛ اما پس از مرگ او که حدود ۷۰ روز پس از شهادت امام صادق(ع) رخ داد، به امامت موسی بن جعفر(ع) معتقد شدند. شماری نیز به پیروی از شخصی به نام ناووس در امامت حضرت صادق(ع) توقف کردند و فرقه ناووسیه را به وجود آوردند. عده‌ای هم به امامت محمد دیباج، دیگر فرزند امام صادق(ع)، معتقد شدند.

تألیفات امام صادق(ع)

در برخی از کتاب‌های حدیثی شیعه رساله‌ها یا نامه‌هایی از امام صادق(ع) گزارش شده است که در صحت بعضی از آنها تردید شده است، اما بعضی دیگر در کتبی چون الکافی آمده و از اعتبار برخوردارند. برخی از این رساله‌ها عبارت‌اند از:

    رساله امام صادق(ع) به اصحاب. این رساله شامل توصیه‌هایی به شیعیان در زمینه‌های مختلف است و در کتاب الکافی آمده است.

    رساله شرایع الدین به روایت اَعمَش. این رساله درباره اصول و فروع دین است. آن را شیخ صدوق نقل کرده است.

    قطعه‌ای از یک نامه در زمینه تفسیر

    قطعه‌ای از یک نامه به اهل قیاس در نقد آنان

    الرساله الاَهوازیه. این نامه برای نجاشی والی اهواز نوشته شده است. متن آن در کتاب کشف الریبه نوشته شهید ثانی آمده است.

    توحید المُفَضَّل یا کتاب فکِّر. این رساله مشتمل بر سخنان امام صادق(ع) درباره خداشناسی برای مُفَضَّل بن عمر است که به جهت تکرار عبارت «فَکِّر یا مُفَضَّل» (فکر کن ای مفضل) در آن، در گذشته به «کتاب فَکِّر» شهرت داشت. نویسنده الذریعه مفضل را به عنوان صاحب کتاب فکّر معرفی کرده است.

    رساله اَهلیلَجه. در این رساله امام صادق(ع) با پزشکی هندی درباره اثبات وجود خدا گفتگو کرده است. به گفته سید محسن امین، سید ابن‌طاووس، این کتاب را معتبر دانسته است. همچنین او از ابن‌ندیم نویسنده فهرست ابن‌ندیم نقل کرده که نگارش این کتاب توسط امام صادق(ع) از محالات است.

    متن مشهور به تفسیر امام صادق(ع)

    تفسیر النُعمانی.

کتاب‌هایی نیز وجود دارد که شاگردان امام صادق(ع) از سخنان او تألیف کرده‌اند. برخی از آنها که به چاپ رسیده‌اند، عبارت‌اند از:

    « الجعفریات» یا «الاَشعَثیات» نوشته محمد بن محمد بن اشعث

    نثر الدُرَر: متن این کتاب را ابن‌شُعبه حَرّانی در تحف العقول آورده است.

    الحِکَم الجعفریه

    مجموعه‌ای از کلمات قِصار (جملات کوتاه) به روایت سلمان بن ایوب که متن آن در کتاب فرائِدُ السَمَطَین جوینی آمده است.

منبع

https://fa.wikishia.net/view/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *